رمز قرآن از حسین آموختیم...
لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است
عشق بازی ، سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینی ، ترک سرکن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
*******
قیام دلیرانه و مسئولانه امام حسین (رضی الله عنه) در برابر انحرافات سیاسی آن روزگار، برخاسته از هسته اندیشه توحیدی و معطوف به احیای ویژگی های یک جامعه برآمده از لا اله الا الله بوده و رنگ اصیل اسلامی داشته است؛ زیرا پُر پیداست که قبول توحید، مستلزم تغییر سبک زندگی و دگرگون سازی مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و فرد موحّد در صورت اصالت فهم دینی اش، ناگزیر مدافع آزادی بشر از چنگال جباران و برقراری نظام عدالت محور خواهد بود.
اسلامی بودن یک اجتماع، دو مبنا و نماد دارد: نخست، فقدان استعباد و به بردگی کشاندن انسان ها که بیش از همه در تلاش های موسی علیه السلام مشهود است؛ دوم، حاکمیت عدل و قسط که در آیه «لیقوم الناس بالقسط» هویداست.
مشهور است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند که یک جامعه را نمی توان دین پسندانه خواند مگر آن گاه که قضاوت در آن بر مبنای عدالت باشد و بی پناهان بتوانند بدون اضطراب و لکنت زبان، حق خویش را از قدرتمندان مطالبه کنند! این ارزش ها را به تعبیر زیبای علامه اقبال، خون امام حسین (رضی الله عنه)از نو زنده کرد و مقاومت دلیرانه او بود که تخت استبداد را لرزاند. فراموش نکنیم که تشخّص طلبی ها و لجاجت های هویتی، نباید بر ماهیت احیاگرانه و رهایی بخش خیزش ایثارگرانه امام حسین (رضی الله عنه)، غبار فراموشی و بی اعتنایی بنشاند و ما را در ستایش و ترویج اندیشه حسینی مردّد سازد!
علامه اقبال لاهوری، ابیاتی دقیق و هنرمندانه در رمزگشایی از واقعه کربلا دارند که گزیده ای از آن، ذیلاً تقدیم می شود:
...آن شنیدستی که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
...
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خاست آن سر جلوه ی خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیده است
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
سر ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامگار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها اندوختیم
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان